شده است تابهحال ندانی چه کنی یا از چه بنویسی؟
هر زمان به این وضع دچار شدی، حتما کتاب بخوان. نه اصلا نیازی نیست کتاب هم بخوانی.
فقط کافیست کتابی دم دستت باشد. آن را باز کنی و صفحهای را نگاه کنی و پاراگرافی یا جملهای یا کلمهای از آن را بخوانی. چه ذهنیتها که به تو نمیدهد.
۰
همین کار را کردم. همین الان. این عبارت را دیدم: «منطقه تنهایی».
باید وارد منطقه تنهایی شوید.
۱
منطقه تنهایی، منطقه عجیبی نیست. خیلیها داریم و از آن بهره میبریم. فقط اسمش را نمیدانیم یا اسم دیگری برایش داریم.
۲
هر کس باید برای خودش، منطقهای به نام منطقه تنهایی داشته باشد. یعنی جایی یا زمانی یا فرصتی در طول روز که فقط خودش باشد و خودش. فقط فکر کند یا کار کند یا بنویسد. هیچ عامل مزاحمی نباشد. هیچ وقفهای یا هیچ زنگی یا تماسی. معجزه بهرهوری را در منطقه تنهایی میبینید.
۳
منطقه تنهایی، هر لحظه از روز یا شب است. برای خیلیها اول صبح یا آخر شب است. برای برخی نیز بعد از ناهار یا عصرانه است. زمانی از روز یا شب است که کسی مزاحمت نیست و همصحبتت نیست و پیشت نیست. از تلفن و گوشی و زنگ و صدا و فریاد هم خبری نیست و البته در اینها خیری هم نیست.
۴
منطقه تنهایی درست مانند اثر انگشت برای هر یک از آدمها متفاوت است. هم زمانش و هم مکانش و هم میزانش.
۵
منطقه تنهایی، یعنی بیایمیل و بیاینستا و بیتلگرام و بیجلسه و بیصحبت، فقط بنشین و کارت را بکن، بیحرف و بیبهانه. شگفتزده میشوی از کمیت و کیفیت کاری که انجام دادهای.
۶
منطقه تنهایی، منطقهای عملیاتی یا جنگی نیست. منطقهای بسیار امن و آرام است. نه دوستی در آنجا داری و نه دشمنی و نه رقیبی. دغدغهای جز انجام کار نیست.
۷
منطقه تنهایی منطقه بیخیالی نیست. وقت خواب و استراحت نیست. در منطقه تنهایی، قرار است کار کنی. کار بدون مزاحمت. کار بدون بهانه. کار بدون اماواگر. بدون توجیه و بهانهتراشی. بدون پریدن از این شاخه به آن شاخه.
۸
در منطقه تنهایی کسی نیست که باهاش حرف بزنی که درد دل کنی، خنده کنی یا بحث کنی یا فریاد بزنی. عمیق فکر میکنی و عمیق تمرکز میکنی و عمیقتر کار میکنی. منطقه تنهایی خودت هستی و وجدانت. وجدان کاریات که تو را وا میدارد که کار کنی و البته خدایی که همیشه همه جا هست و هوایت را دارد.
۹
در منطقه تنهایی، هر کاری میشود انجام داد؛ اما چه بهتر کاری باشد که در راستای هدف و برنامهریزی قبلی باشد
۱۰
در منطقه تنهایی بهتر است یک کار انجام شود. کاری کارستان.
۱۱
در منطقه تنهایی هر چقدر کار کنی، برد کردهای.
۱۲
کیفیت کار در منطقه تنهایی و خارج از آن، تفاوتش از یزد است تا تهران یا شاید هم بیشتر، از کویر تا دریا.
۱۳
منطقه تنهایی هر کسی متفاوت است. ممکن است از چند دقیقه باشد تا چند ساعت. حتی ممکن است کسی یک روز هفتهاش را منطقه تنهایی قرار دهد؛ یعنی با کسی حرف نزند و ارتباطی برقرار نکند و فقط به خودش و کارش و برنامههایش برسد.
۱۴
نوع کاری که در منطقه تنهایی انجام میشود نیز برای هر کسی متفاوت است. برای یکی دقیق و متمرکز کارکردن است، برای یکی فکر کردن است، برای یکی نوشتن و برنامهریزی کردن است. برای یکی بررسی و ارزیابی اقدامهای گذشته است. برای یکی مطالعه است. برای یکی مشاهده و دیدن است. برای یکی دعا و نیایش است.
و برای یکی همه اینها میتواند باشد.
۱۵
منطقه تنهایی در محل کار؛ یعنی بدون مزاحمت و بدون هیچ صحبت، فقط کار کردن.
منطقه تنهایی در خانه، یعنی بیفکرِ کار به امور خانه و خانواده رسیدن یا در ساعتی با خود نشستن و نوشتن. یا خواندن یا گوشکردن. منطقه تنهایی یعنی تنهابودن برای دقیقهای یا ساعتی.
۱۶
منطقه تنهاییات را دریابی، به قول معروف، دُر یابی. زندگیات ارتقا مییابد چند سطح بالاتر از آنچه انتظارش داری.
۱۷
منطقه تنهاییات کجاست؟ برای برخی گوشهای از اتاق است. برای برخی اتاق خودشان در محل کار است. برای برخی اتاق طبقه بالایی است. برخی نیز در زیرزمین. یا جایی از خانه یا اداره یا هر جایی روی این زمین.
۱۸
منطقه تنهاییات کجاست؟ چه زمانی است؟ صیح است یا ظهر است یا شب؟ اصلا منطقه تنهایی داری؟ چه میکنی در این منطقه تنهایی؟ میخوانی یا مینویسی یا کار میکنی؟ هر کاری انجام دهی، عالیست. فقط بهانه نیاور، کار کن. برای بهانهها وقت بسیار است. اصلا میتوانی زمان دیگری برای بهانهتراشی به خودت اختصاص دهی. اصلا منطقهای درست کنی برای بهانههایت؛ منطقه بهانهتراشی. آنجا هر چه دلت خواست، بهانه بیاور، بهانه بتراش. اما اینجا منطقه تنهایی است و جایی برای بهانه نیست. فقط خودت هستی و خدای خودت و کاری که باید انجام دهی. بیوقفه و بیبهانه. بچسب به کارت و برو جلو. بعد میبینی چه کردهای. چه غوغایی به پا کردهای؟ چه کاری کردهای. این همان است که میگویند فلانی کاری کرده است کارستان. دمش گرم که عمیق است و دقیق است و نظیر ندارد کارش. رقیب ندارد در کارش. حرف ندارد کارش. اصیل است کارش.
۱۹
در منطقه تنهایی فقط تو هستی و کاری که باید انجام دهی.
خب انجامش بده.
این گوی و این میدان. این منطقه تنهایی و تو تنها مرد این میدانی. کار کن به هر نحو که میدانی. دقیق و عمیق. متمرکز و متعصب.
۲۰
دمت گرم. ببینم چه میکنی. از فردا. چرا از فردا؟ از همین امروز. بسمالله…
دکتر مجید نعیمیاوری
توضیح: «دوباره فکر کن» نوشته جیسون فرید و دیوید هینمی هنسون، عنوان کتابی بود که باز کردم و عبارت «منطقه تنهایی» را از آن وام گرفتم.