جمعهها، ذهن آزاد است و هر چه بخواهد میتواند بنویسد.
جمعهنویسی از هر کار دیگری برایم لذتبخشتر است. جمعهنویسی یعنی جملهنویسی در روز جمعه.
۱
ذهن در روزهای تعطیل، بهتر کار میکند. در روزهای کاری، ذهن درگیر کار است و مشغلهها و دغدغههای متعددی دارد. جمعهها کار تعطیل است و درِ ذهن باز است.
۲
جمعهها همه خواباند و همه شهر تعطیل است و ذهن، تازه کارش شروع میشود و چقدر پرشوق و پرهیجان کار میکند. مینویسد و از نوشتن لذت میبرد.
۳
همه جا سکوت است و فقط صدای تایپ میآید. صدای برخورد انگشتان روی حرفها. روی صفحهکلید لپتاپ. تکتک و به ترتیب، سر تعظیم فرود میآورند روی کاغذ. انگار هر کدام هوس ضربهخوردن دارند، مشتاق دیدهشدناند. اینکه از جای همیشگی و ثابتشان به جای جدیدی بروند و چشمهای بیشتری آنها را ببیند. حرفها را میگویم. حرفهای فارسی حکشده روی صفحهکلید.
۴
نمیدانم از همنشینی با همسایه لاتینشان خوشحالند یا ناراحت. «الف» با حرف H همنشین است و حرف «شین» با حرف A همنشین است. آدم دلش میخواهد ازشان بپرسد چه ارتباطی با هم دارید و چه حسی دارید که با هماید. اصلا حرف هم را میفهمید؟!
۵
جمعهنویسی، جمعههایت را متمایز میکند. نه فقط جمعهات را، تمام هفتهات را رنگی میکند. حس و حالت در هفتهای که در پیش خواهی داشت، متفاوت میکند.
۶
امروز جمعه است. تا ننویسی، نمیفهمی لذت جمعهنویسی را. همین الان هر جا هستی، اگر لپتاپت روشن نیست یا کاغذ و خودکار هم دم دست نداری، با همین ابزار در دستت، صفحهای را باز کن و چند جملهای بنویس. این میشود جمعهنویسی.
۷
در این جمعهنویسی هر چه بنویسی، آزادی. همه جا تعطیل است و هیچ کس با تو کاری ندارد. همه در حال استراحتاند و ذهن تو وقتی همه در حال استراحت باشند، بهتر کار میکند. بیشتر لذت میبرد و فرصت در همین جاست. هر جایی دیگران سست شدند، هر جا همه یکرنگ بودند، یکشکل عمل کردند، تو متفاوت باش. نه اینکه بیمنطق و بیهوا اقدام کنی. متفاوت و منطقی اقدام کن. حالو هوایت هم بهتر میشود.
۸
ذهن در جمعهها آزاد است به هر جا سر بزند. اصلا روزهایی که تعطیل است، ذهن بهتر و زیباتر فکر میکند و مینویسد.
خوشحالتر است، راحتتر است.
دغدغه کارکردن و دویدن و رسیدن یا نرسیدن ندارد.
دغدغهاش متفاوت میشود. راحت مینویسد. راحت حرف میزند و بهتر با تو راه میآید.
۹
جمعهنویسی یعنی تمام آنچه در طول هفته میخواهی انجام دهی و ممکن است در هیاهوی روزهای هفته گم شود، روی کاغذ بیاوری.
۱۰
جمعهنویسی یعنی از هر چه دلت میخواهد، از دلتنگیهایت برای پدرومادر، از خاطرههای دور و نزدیکت، از کارهای عقبمانده، از ایدههای روی کاغذ نیامده، از حرصهای بیهوده، از ناسزاهای در دل مانده، از اشکها و بغضهای فروخورده، از هر چه دلت میخواهد و حتی نمیخواهد بنویسی.
۱۱
جمعهنویسی یعنی ذهن میگوید و تو مینویسی.
۱۲
جمعهنویسی یعنی برنامه هفته بعدت را تنظیم کنی و تعدیل کنی و اصلاح کنی.
۱۳
جمعهنویسی یعنی بیشترنویسی. بیشتر از تمام روزهای هفته.
۱۴
جمعهنویسی یعنی قدر ساعتهای تلفشده را دانستن، از هر چه میشود در روزهای هفته انجام داد، نوشتن.
۱۵
جمعهنویسی یعنی یادآوری خوبیها و بدیهای هر روزت.
۱۶
جمعهنویسی یعنی نوشتن وقتی همه خواباند.
۱۷
جمعهنویسی یعنی بنویس تا همه بیدار شوند.
۱۸
جمعهنویسی یعنی نوشتن وقتی همه نمینویسند
۱۹
جمعهنویسی یعنی دوباره برنامهریزی یعنی برنامهریزی دوباره
۲۰
جمعهنویسی یعنی اقدامی برای تحول و دگرگونی
۲۱
جمعهنویسی یعنی تضمین موفقیت برای هفتههای بعدی
۲۲
جمعهنویسی یعنی عادت نوشتن را نهادینه کردن
۲۳
جمعهنویسی یعنی نوشتن تا جوشآمدن آب کتری
۲۴
جمعهنویسی یعنی تمام شدن آب در حال جوشیدن در کتری.
۲۵
جمعهنویسی یعنی ریختن چای داغ در استکان و نوشتن تا سردشدن آن
۲۶
جمعهنویسی یعنی سکوت بینظیر روزهای تعطیل برای بهترفکرکردن و برنامهریزی
۲۷
جمعهنویسی یعنی تصمیمگیریهای بهتر برای هفتههای بعدی
۲۸
جمعهنویسی یعنی حرکت در اوج سکون و آرامش
۲۹
جمعهنویسی یعنی نوشتن برای بهترشدن
۳۰
جمعهنویسی یعنی بنویس تا اتفاق دلخواهت بیفتد
۳۱
جمعهنویسی یعنی با نوشتن برای شما هم حتما اتفاق میافتد
۳۲
جمعهنویسی یعنی منتظر دیگران نماندن و از خود نوشتن
۳۳
جمعهنویسی یعنی نوشتن از هر چه دلت میخواهد و حتی نمیخواهد
۳۴
جمعهنویسی یعنی تا ننویسی اتفاقی نمیافتد
۳۵
جمعهنویسی یعنی جملههایی که هیچگاه بر زبان نیاوردی
۳۶
جمعهنویسی یعنی دوستی مجدد با کاغذ و خودکار با صفحه ورد و با لپتاپ.
۳۷
جمعهنویسی یعنی استفاده مثبت از ابزار در دستت
۳۸
جمعهنویسی یعنی گردش آزادانه ذهن روی کاغذ
۳۹
جمعهنویسی یعنی پایانی برای حسرتهای روزهای از دسترفته، برای حرفهای در دل مانده.
۴۰
جمعهنویسی یعنی لذت نوشتن در سکوت و تنهایی
۴۱
جمعهنویسی یعنی جوشش ایدههای در ته ذهن مانده
۴۲
جمعهنویسی یعنی مسیر زندگی را تا پایان دیدن
۴۳
جمعهنویسی یعنی بنویس دنیایت عوض میشود.
۴۴
جمعهنویسی یعنی بیخیال هر چه دغدغه است
۴۵
جمعهنویسی یعنی بنویس همانطور که میخواهی بشود یا نشود.
۴۶
جمعهنویسی یعنی نامه عاشقانه به همسر، به دوست، به پدر، به مادر، به تمام دنیا، به خدا.
۴۷
جمعهنویسی یعنی شکرگزاری برای نعمتهای فراموششده.
۴۸
جمعهنویسی یعنی جبران عقبماندگیهای طول هفته
۴۹
جمعهنویسی یعنی فقط بنویس، بقیهاش دست تو نیست
۵۰
جمعهنویسی یعنی هر چه میخواهی پیش آید، بنویس
۵۱
جمعهنویسی یعنی هر چه دوست داری برایت اتفاق بیفتد، بنویس
۵۲
جمعهنویسی یعنی تفریح ذهن در خلوت و تنهایی
۵۳
جمعهنویسی یعنی تقویت مغز به دور از هیاهوی پوشالی
۵۴
جمعهنویسی یعنی تمرکزی برای زندگی
۵۵
جمعهنویسی یعنی شمارش نفسهای کشیدهشده.
۵۶
جمعهنویسی یعنی آمادهشدن برای موفقیت
۵۷
جمعهنویسی یعنی بازبینی روزهای هفته
۵۸
جمعهنویسی یعنی خودارزیابی قلمی
۵۹
جمعهنویسی یعنی ورزشی برای مغز. یعنی هنوز هم یادم به تو هست.
۶۰
جمعهنویسی یعنی جمعهها وقتی برای خودت بگذاری و بنویسی
۶۱
جمعهنویسی یعنی جمعهها بنویسی
دکتر مجید نعیمیاوری